تصاویر هوش مصنوعی و معماری: وقتی خیال به واقعیت دیجیتال بدل می‌شود

حتماً شما هم دیده‌اید، قبلاً که صحبت از تصاویر تولید شده با هوش مصنوعی می‌شد، بیشتر شبیه یک تجربه سایکدلیک بود؛ پر از رنگ‌ها و اشکال عجیب و غریب که گاهی هم ناخوشایند به نظر می‌رسید. اما هوش مصنوعی آنقدر پیشرفت کرده که این فضا کاملاً عوض شده. الان دور و برمان پر است از تصاویری که خیلی وقت‌ها نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند. از ترکیب‌های بامزه گرفته تا پرتره‌هایی که انگار یک اثر هنری شده‌اند، شکی نیست که هوش مصنوعی جای پایداری در دنیای بصری ما پیدا کرده. همانطور که یووال نوح هراری هم گفته، هوش مصنوعی توانایی عجیبی در دستکاری و تولید زبان پیدا کرده، چه از طریق کلمات، چه صداها و چه تصاویر. به قول او، هوش مصنوعی انگار سیستم عامل تمدن ما را هک کرده است.

هجوم رندرهای هوش مصنوعی به دنیای معماری

طبیعتاً معماری هم از این قضیه در امان نمانده. ابزارهای تولید تصویر مبتنی بر پرامپت، محیط مجازی را پر کرده‌اند از رندرهایی که از سورئال گرفته تا هایپررئال را شامل می‌شوند: شهرهای آینده‌نگر، آسمان‌خراش‌های ارگانیک و کلبه‌های رویایی که روی صخره‌های بکر قرار گرفته‌اند. بیشتر این تصاویر با ابزارهای عمومی تولید شده‌اند که بیشتر به تازگی بصری اهمیت می‌دهند تا منطق طراحی.

"AI Slop": وقتی کیفیت فدای وایرال شدن می‌شود

اما همه پلتفرم‌ها این مسیر را دنبال نمی‌کنند. مثلاً "Gendo" به طور خاص برای معماران و طراحان ساخته شده و کنترل دقیق‌تری روی پارامترهایی مثل مقیاس، متریال و هدف فضایی ارائه می‌دهد. هدف آن فقط تولید تصویر نیست، بلکه حمایت از تفکر طراحی است. با این حال، این ابزارهای هدفمندتر در دریای وسیع تصاویر عمومی و بی‌زمینه، هنوز استثنا هستند.

چیزی که ما شاهد آن هستیم، ظهور چیزی است که خیلی‌ها آن را "AI Slop" می‌نامند؛ اصطلاحی که به اندازه خودِ گسترش فراگیر هوش مصنوعی مولد، جدید است. این اصطلاح به محتوای بی‌کیفیت و تولید انبوهی اشاره دارد که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده و هدف اصلی آن وایرال شدن است. این تصاویر معماری تولید شده با هوش مصنوعی که در نگاه اول ممکن است خیره‌کننده به نظر برسند، به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی بدون هیچ زمینه، مکان یا تفکر معماری معناداری منتشر می‌شوند.

 

یادآوری از "Junkspace" تا "Non-Place" دیجیتال

این منظره دیجیتال از خیلی جهات یادآور چیزی است که رم کولهاس زمانی آن را "Junkspace" توصیف کرد: محیط‌های ناهمگون و بی‌هویتی که از زیاده‌روی‌های سرمایه‌داری متاخر به وجود آمده‌اند؛ مثل مراکز خرید، فرودگاه‌ها و آتریوم‌ها. تفاوت حالا این است که این محیط‌ها دیگر فضای فیزیکی را اشغال نمی‌کنند. بلکه تصاویر معماری تولید شده با هوش مصنوعی هستند که به صورت هایپررئال و بسیار صیقلی رندر شده‌اند؛ از نظر بصری جذاب اما در نهایت توخالی، فاقد برنامه، مادیت یا هرگونه مبنای ملموسی. به این معنا، محیط مجازی به قول مارک اوژه، یک "non-place" یا "بی‌جا" می‌شود؛ فضایی بدون هویت، تهی از تاریخ و جدا از روابط معنادار. درست برعکس یک مکان مردم‌شناختی که از طریق ارجاعات فرهنگی، خاطرات احساسی و پیوندهای اجتماعی ساخته می‌شود.


اینو هم بخون :


وقتی نوآوری بصری بر یکپارچگی طراحی غلبه می‌کند

مسئله اصلی در نحوه آموزش بیشتر ابزارهای مولد نهفته است: آن‌ها نوآوری بصری را بر یکپارچگی طراحی اولویت می‌دهند. سرعت و جلوه بصری را پاداش می‌دهند اما دقت، زمینه و معنا را قربانی می‌کنند. نتیجه، سیلی از تصاویر معماری تولید شده با هوش مصنوعی است که شبیه معماری به نظر می‌رسند اما فاقد مبانی اساسی آن هستند: تفکر زمینه‌ای، هوش فضایی، آگاهی از مواد و مؤلف. این بحران محتوا یادآور انتقاد رابرت ونتوری و دنیس اسکات براون در کتاب "یادگیری از لاس وگاس" است، جایی که آن‌ها مفهوم "انبار تزئین‌شده" را معرفی کردند؛ یک ساختار ساده و عمومی که از نظر عملکردی بی‌تفاوت است و هویت آن صرفاً به گرافیک یا عناصر تزئینی اعمال‌شده بر نما متکی است. در این مدل، معماری به یک نمای بصری تقلیل می‌یابد و پتانسیل بیان ذاتی خود را از دست می‌دهد.

نگرانی‌های فرهنگی عمیق‌تر: فرسایش حس مکان

در قلب این بحث، یک نگرانی فرهنگی عمیق‌تر وجود دارد: فرسایش حس مکان و ویژگی‌های خاص، ارزش‌هایی که به طور سنتی تعریف‌کننده معماری خوب بوده‌اند. کنت فرامپتون در مقاله خود در مورد "منطقه‌گرایی انتقادی"، از معماری ریشه‌دار در فرهنگ محلی، اقلیم و دانش ساخت‌وساز منطقه‌ای به عنوان نوعی مقاومت در برابر نیروهای همگن‌ساز جهانی‌سازی دفاع می‌کند. برای فرامپتون، ساختن با آگاهی زمینه‌ای هم یک عمل سیاسی و هم یک عمل فرهنگی است. به طور مشابه، مانوئل کاستلز در "عصر اطلاعات" تحلیل می‌کند که چگونه منطق اقتصاد جهانی تمایل به تولید فضاهای "ازهم‌گسیخته" دارد؛ محیط‌هایی که دیگر به نیازها، سنت‌ها یا هویت‌های محلی پاسخ نمی‌دهند. این به اصطلاح "شهرهای عمومی" مکان‌های استاندارد و قابل تعویضی هستند که هم از مکان و هم از مردم جدا شده‌اند.

وقتی تکثیر تصاویر معماری تولید شده با هوش مصنوعی را مشاهده می‌کنیم، شاهد تشدید پدیده‌ای هستیم که قبلاً توسط نظریه‌پردازان شناخته و بررسی شده است. نه تنها فضاهای فیزیکی در حال بی‌تمایز شدن هستند، بلکه بازنمایی‌های بصری آن‌ها نیز هرگونه ارتباط با هویت، فرهنگ یا مکان را از دست می‌دهند. آن‌ها یک زیبایی‌شناسی خنثی و جهانی‌شده را اتخاذ می‌کنند که عاری از اصطکاک زمینه‌ای است و در نتیجه، معماری‌ای به وجود می‌آید که می‌تواند از هر جایی بیاید و بنابراین، از هیچ کجا نیامده است. از نظر بصری فریبنده، اما از نظر مفهومی ناپایدار. به راحتی مصرف می‌شود و به سرعت فراموش می‌شود.

 

هوش مصنوعی به عنوان همکار (نه جایگزین) در طراحی

با این حال، هوش مصنوعی ذاتاً با طراحی خوب در تضاد نیست. وقتی با هدف استفاده شود، می‌تواند یک متحد قدرتمند باشد؛ تفکر معماری را گسترش دهد، از آن پشتیبانی کند و روند خلاقانه را غنی‌تر سازد. "Gendo" یکی از همین پلتفرم‌ها است که برای گردش کار معماری طراحی شده و به معماران امکان می‌دهد کنترل معناداری بر روند خلاقانه خود داشته باشند. 1 این پلتفرم به کاربران اجازه می‌دهد تا مقیاس، مادیت و منطق فضایی را تعریف کنند و در عین حال، مفاهیم طراحی را به سرعت تجسم کنند. این ابزار چهار ویژگی اصلی ارائه می‌دهد: Render برای تولید تصاویر فضایی منسجم؛ Style برای شکل دادن به زبان بصری و جهت‌گیری زیبایی‌شناختی؛ Material برای آزمایش بافت‌ها و پرداخت‌ها؛ و Describe که زبان طبیعی را به پرامپت‌های معماری دقیق ترجمه می‌کند. این ویژگی‌ها به طور یکپارچه در گردش کار موجود ادغام می‌شوند و متخصصان را قادر می‌سازند تا ایده‌های خود را با سرعت، وضوح و دقت بیشتری ترسیم، تکرار و تکامل دهند. 

پلتفرم‌هایی مانند این، با حفظ مالکیت و هدف معمار، هوش مصنوعی را نه به عنوان جایگزین، بلکه به عنوان یک همکار طراحی هوشمند معرفی می‌کنند که دقت، بینش و نوآوری را افزایش می‌دهد و هوش مصنوعی را به یک همکار تبدیل می‌کند، نه یک جایگزین. استفاده آگاهانه از این ابزارها می‌تواند منطق فضایی را تقویت کند، داستان‌سرایی معماری را بهبود بخشد و مالکیت هر پروژه را ارتقا دهد و فناوری‌های نوظهور را با ارزش‌های اصلی معماری همسو کند: فرهنگ، مادیت، قلمرو و مؤلف.

 

درس‌هایی از دنیای "Go": تکامل به جای جایگزینی

یک مثال قانع‌کننده از رشته‌ای دیگر می‌آید: بازی تخته‌ای "Go". در سال 2016، هوش مصنوعی AlphaGo قهرمان جهان، لی سدول را با استفاده از استراتژی‌هایی شکست داد که زمانی اشتباه تلقی می‌شدند؛ حرکاتی که الگوهای انسانی را به چالش کشید و ابعاد جدیدی از بازی را آشکار کرد. در سال‌های بعد، اتفاق قابل توجهی رخ داد: Go توسط هوش مصنوعی کم‌ارزش نشد؛ بلکه تکامل یافت. متخصصان و آماتورها به مطالعه تکنیک‌های AlphaGo پرداختند و سطح کلی بازی افزایش یافت. هوش مصنوعی مهارت انسانی را جایگزین نکرد، بلکه آن را گسترش داد و مرزهای آنچه ممکن بود را جابجا کرد.

این سفر یک قیاس خوش‌بینانه برای معماری ارائه می‌دهد. مانند Go، هوش مصنوعی می‌تواند معماران را به تفکر دقیق‌تر، طراحی هدفمندتر و کشف رویکردهای جدیدتر به چالش بکشد. هدف این نیست که خروجی‌های تولید شده توسط ماشین را کپی کنیم، بلکه با آن‌ها روبرو شویم، آن‌ها را اصلاح کنیم و با آگاهی بیشتری تولید کنیم.

در نهایت، معماری بسیار فراتر از یک تصویر چشمگیر یا محصول نهایی است. این در مورد تفکر پشت تصویر است؛ یک روند آهسته، بین ایده و اجرا، بین مکان و فرم. ما مطمئن نیستیم که آینده هوش مصنوعی در معماری چه خواهد بود، اما این را می‌دانیم: جوهر این رشته در آن فاصله دقیق از شرح و بسط نهفته است. و دقیقاً همین زمان، ریشه در قصد، تأمل و زمینه دارد، که معماری را به آنچه هست تبدیل می‌کند: یک عمل موقعیت‌مند، فرهنگی و معنادار.

امیدوارم این خلاصه جامع با در نظر گرفتن تمام نکات درخواستی شما مفید واقع شده باشد! اگر سوال دیگری دارید، بفرمایید.